وآی مانده ام چشم در راه
تا بیایی ونباشد هنگام وداع
آه در حصرت آن روز و آن راه
میشوم غریب در روزگاران سرد و بی پناه
در آرزوی آن روزم تو بیایی
و حصرت دل نباشد
من باشم
تا بیایی ونباشد هنگام وداع
آه در حصرت آن روز و آن راه
میشوم غریب در روزگاران سرد و بی پناه
در آرزوی آن روزم تو بیایی
و حصرت دل نباشد
من باشم
تو باشی و عشق و آزادی
امیدوارم که بیایی یک روز
امیدوارم که بیایی یک روز
در غم غربت در این دنیای تنهایی
کی،کجا و چه زمانی می آیی
امیدوارم که بیایی یک روز
امیدوارم که بیایی یک روز
در غم غربت در این دنیای تنهایی
کی،کجا و چه زمانی می آیی
من میروم و دارم امید دیدار