۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

اوضاع و احوال این گونه است

در و دیوار ناله سر می دهد

ز هر کوچه گذر می کنم

به هر جا که سفر می کنم

می بینم ناله هر شهر

که با هر ناله می رقصند

سر راهم که جویی هست

به آن هم من نگاه می کنم

می بینم آبهایش

گریزان می گریزند

نمی دانم که در اینجا

چگونه است رسم آزادی

و یا شاید که لبخند هم

نمی داند که اینجائیم

که آید لحظه ای هم نیز

نشیند بر لبان ما

در اینجا باز شود جاری

نمی دانم !

نمی دانم که در اینجا

چگونه است رسم آزادی
رسم آزادی

۱۳۸۹ آذر ۱۶, سه‌شنبه

صداقت را تو می شناسی

به من گفتند همین جا هاست

میان ما، کنار ماست

ولی هرگز نیافتم من

نمی دانم که این ایراد

که این ایراد از آن ماست

که آن پنهان گشته

یا که ما آنرا به پیش خود نهان کردیم

ویا شاید صداقت را

نمی دانم که چیست معنی

برای من که گنگ است

اگر یافتی صداقت را

به من هم دِه ندایی تا ....