۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

دل تنگ


دلم تنهای تنهاست

در این تاریکی غم

صدایت میکنم نیستی

در این تنهایی من

صدایت کردم ومن می کنم باز

دلم تنها شده در این خانه غماز

غم عشق دیدن دوست

خرابم کرده و نگاهم با اوست

صدایت می کنم نیستی دوباره

ببین چه کردای با این دل پاره پاره

غم عشقت تو چشام

نگاهم هنوزم که هنوزه توی راه

۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

خداحافظ تابستون


یادت میاد وقتی بهار آمد تو خونه؟

یادت میاد که چی می گفت؟

می گفت اینجا نمی مونه

یادت میاد؟

یادت میاد؟

می گفتیم نه

دروغ میگه

اون می مونه

اما رفتش

یادت میاد؟

یادت میاد وقتی تابستون داشت می آمد

چی می گفتش؟

همون حرفایی رو که بهار، داشتش می گفتش

حالا داره میره

آسمونم بغضش گرفته

از رفتن اون، از این خونه

شهرمون شده زرد رنگ

آره رنگ خزونه

برگای پیر و چروکیده

شدن خشکِ خشک

کافیه که پاتون روش بمونه

تا ببینین چی اومده

به سر و حال این زمونه

میبینی رنگ ، رنگ خزونه

دل میگیره از این زمونه

از این رنگ

از این خونه

سبزیش داره میره

می خواد بگیره رنگ بهونه

فریاد میزنه

خزونه آی، خزونه آی، خزونه

۱۳۸۹ شهریور ۱۷, چهارشنبه

قفس


نمی خواهم بمانم ای خدا در این دنیا

در این دنیا کسی به فکر کسی نیست

کسی فریاد رسی نیست

دلم گرفت از این دنیای وارونه

که هرچی میکشم از این زندونه

زندونی توی قفس زندگی کردن پر از هوس

نفس کشیدن توی قفس

زنده موندن توی این دنیا مارو بس

نفس نفس توی قفس

دلم گرفت از هرچی که هست


چه باکی پس از گرفتن دل توی قفس

زندگی شده همش هوس

خیر سرم هرچی که هست

خیر سرم هر چی که هست