۱۳۸۹ فروردین ۶, جمعه

کوچه خوابها


در گفته های حذیان وار این کوفی صفتان
درد و رنج ما رو به افزایش است
و درد رنج این مردم رو به بیداد
چه تلخ کوچه های شهر خالیست از مردمی که دارند
و چه پر درد است از آنان که ندارند در این سال
این کوچه ها بوی اشک چشم یتیمان
و شب کوچه گرد های کودک را میدهد
که از سر ناچاری به دنبال مقوایی
برای تخت خود
در زیرتاق این آسمان میگردند
من از درد و رنج میگویم
برایم سخت نیست
ولی باورش برای تو که از محنت دیگران بی غمی
بسی سخت تر و سر گیج کننده تر است
من هم فریادی خاموش از کوچه های تنگ و تاریک
و بچه های فقر این سرزمین هستم
رنگ قلمم رنگ درد و بوی شعرم بوی فقر است
ولی به خود باوری رسیده ام که من هستم!

۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

نوروز(3)

عید نوروز و سال جدید بر تمام ایرانی ها مبارک

۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

کیمیاگر

تندرست باشید
برای این پست قسمتی از کتابی رو که تازه شروع به خواندنش کردم و مجذوب اون شدمو براتون میزارم:


هنگامی که ما همیشه در اطرف خود افراد مشخصی را میبینیم احساس میکنیم که آنها بخشی از زندگی ما هستند و چون بخشی از زندگی ما میشوند سر انجام تصمیم میگیرند زندگی مارا تغییر دهند و اگر آنطوری که آنها میخواهند نباشیم از ما ناراضی میشوند. هر کس گمان میکند که دقیقا میداند ما باید چگونه زندگی کنیم
ولی هیچ کس نمیداند که باید زندگی خاص خودش را داشته باشد.



(قسمتی از کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو نویسنده مشهور آمریکایی)