۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

اوضاع و احوال این گونه است

در و دیوار ناله سر می دهد

ز هر کوچه گذر می کنم

به هر جا که سفر می کنم

می بینم ناله هر شهر

که با هر ناله می رقصند

سر راهم که جویی هست

به آن هم من نگاه می کنم

می بینم آبهایش

گریزان می گریزند

نمی دانم که در اینجا

چگونه است رسم آزادی

و یا شاید که لبخند هم

نمی داند که اینجائیم

که آید لحظه ای هم نیز

نشیند بر لبان ما

در اینجا باز شود جاری

نمی دانم !

نمی دانم که در اینجا

چگونه است رسم آزادی
رسم آزادی

۵ نظر:

شکلات شور گفت...

من از جهانی دگرم عزیزم
ما آزادی نخواهیم داشت مگر به خواست خودمان
کو خواست خودمان

سازدهنی گفت...

درود

از آزادی میدانش و از انقلاب خیابونش موند نامردا مدونشم خراب کدرن میراث فرزاندان انقلاب خودشونو!

ولی بوی خون و نخوت همه جارو ÷ر کرده و صدای شیون مادران انتظار..........

شکلات شور گفت...

مرسی گلم
دوستت دارم

sazedahani گفت...

" تجربه خاک و شوسه زار زندگی

و لمس مکرر شکست ها

و زمین خوردن هایی که دگر تلخشان نمی پندارم....

من را ساخت....

این تن خاکدان عشق او شد!

هرکس توان خاکی شدن را... "



پ.ن:خوب میبینین که اینبار کمی پستی که گذاشتم بزرگتر و متفاوته! یه مدتی تقریبا ۲ ماه نیستم تا میان دوره!دارم میرم خدمت سربازی(جبر)دیگه کاریش نتونستم بکنم!
...






منتظرتون هستم.....![گل]

sazedahani گفت...

" تجربه خاک و شوسه زار زندگی

و لمس مکرر شکست ها

و زمین خوردن هایی که دگر تلخشان نمی پندارم....

من را ساخت....

این تن خاکدان عشق او شد!

هرکس توان خاکی شدن را... "



پ.ن:خوب میبینین که اینبار کمی پستی که گذاشتم بزرگتر و متفاوته! یه مدتی تقریبا ۲ ماه نیستم تا میان دوره!دارم میرم خدمت سربازی(جبر)دیگه کاریش نتونستم بکنم!
...






منتظرتون هستم.....![گل]